در اوایل سال چدید یعنی 1401توفیق یافتم به اتفاق خانواده و بخصوص نوه گلم و خانواده اسید احمد اقا چعفری پسر عمو و پدر خانم فرزندم به این سفر معنوی برویم البته حاج اقا حسین نیستانی بببپدر خانمم نیرر که با مصیبت از دست دادن مادر خانم تنها شده بود نیز در این سفر ما را همراهی می کرد.

مدیر کاروان اقای شیرین زبان و روحانی کاروان حاج آقا رجب زاده و مداح کاروان هم حاج قاسم پدر بزرگ عروسم اول صبح بیست و سوم ماه رمضان با هواپیما عازم نجف شدیم حدود یک ساعت و نیم بعد در نچف از هوابببما پیاده شدیم . با خستگی ناشی از بی خوابی در تهران و بالا و پایین رفتن هواپیما در اثر باد و گذشتن از مراحل مختلف با تحویل گرفتن ساکها به اتوبوس عراقی که منتظرمان بود رفته در ان جاگیر شدیم.

روحانی کاروان با شور و صدای رسای مازندرانیش خیر مقدم گفته و برای رفتن به مسچد سهله که همگی خسته بودن و مایل به رفتن به هتل بودند توجیه می اورد که هتل اماده نیست و ماباید طبق برنامه عمل کنیم اتفاقا به مسچد رفتیم و خیلی هم حال داد و خستگی از تنمون در اومد. در هتل قصرالملوک نزدیکی حرم و روبروی قبرستون بزرگ نجف ینی وادی السلام مستقر شدیم.راه ما تا حرم بسیار نزدیک بود و هر وقت اراده می کردیم می توانستیم برای زیارت و نماز به انچا برویم.منتهی ماه رمضان بود و در این ماه رفتن به عراق را تجربه نکرده بودیم

شب بیست و سوم رمضان بس از کمی استراحت دست جمعی به حرم امیر مومنان رفتیم حال و هوای خوبی بود در صحن علی ابن ابیطالب علیه السلام صدای دعای جوشن کبیر قرات می شد پس از دعا انتظار داشتیم که قران بر سر گرفته شود ولی خبری از این برنامه نبود و می دیدیم بعضی خلنواده ها خودشان در گوشه ایی قران بر سر می گرفتند و بعد از حرم خارج می شدند ما هم از حاج قاسم خواستیم تا برایمان این برنامه را که در ایران خیلی اهمیت داده می شود ولی در اینجا خبری نیست انجام دهد زیارت امیر مومنان در این شب بزرگ و رازو نیاز توفیقی بود که خدا نصیبمان کرده بود بعد از فریضه نماز صبح به هتل امدیم و روز لول را بدین صورت گذراندیم.

سه روز در نجف با زیارت و نماز جماعتها در حرم و انچام اعمال در مسجد کوفه و رفتن به وادی السلام و زیارت قبرحضرت هود و صالح پیامبربود نکته دیگر که از دربی که ما وارد میشدیم روبروی درب قبرستان و مرتبا اوردن جنازه ها با ماشینهای برقی مخصوص و تشیع انان رد حرم که با سیستمی در هر زمان از نقاط مختلف عراق به انجا اورده می شود.سه روز در نجف به سرعت گذشت و با اتوبوس کاروان به کربلا رفته و در چهارراه قزوینیها به هتل جواهر در نزدیکی خیمه گاه مستقر شدیم .این هتل نیز تقریبا تا حرم امام حسین علیه السلام فاصله چندانی نداشت .شب جمعه اخر ماه رمضان در اطراف حرم بسیار شلوغ بود خیلی از عشایر عراق نزدیک غروب با خانواده به زیارت امده بودند و افطار را با سفره های خود در اطراف حرم انداخته بودند.

در حرم مولایمان حسین پس از سالها دوری روزهای خوبی را برایمان رقم می زد ولی یاد مظلومیت حسیضرات و زمین خوردن حاج اقا ن و یاران با وفایش حزن و اندوه را برایمان به ارمغان می اورد. در کربلا یکی یکی مریض شدیم من هم دچار بیماری شدم. بخاطر نزدیکی به حرم که واقعا نعمتی بود همانند نجف به حرم امام حسین و حضرت ابوالفضل می رفتیم و در این بهشت دنیا خدای را شاکر بودیم روضه خوانی در حرم بعد از نماز عشا و حضور در نماز جماعتها روزهایمان را بسرعت می گذراند یک روز به خود امدیم که با اتوبوس به سامرا و زیارت دو امام غریب امام هادی و حسن عشگری و صرف ناهار در مهمانخانه ان و زمین خوردن حاج اقا پدر خانمم که خیلی خدا به ما رحم کرد و زیارت دو طفلان مسلم و زیارت سید محمد و صرف ناهار در این مکان مقدس و شب در کاظمین در نزدیک حرم در هتل الزهرا و زیازت دلچسب حرمین امام موسی ابن چعفر و امام چواد علیه السلام در شب و صبح سحر و تا به خود امدیم سفرمان بپایان رسید و خود را در فرودگاه نچف و بعد در امام خمینی یافتیم

امید داریم مجددا این زیارتها نصیبمان گردد.