شنیدم که بعضی بزرگانو علمای دینی آیاتی را به کرات تلاوت کرده و به خود تذکر می دادند یکی از این اذکار آیاتی است که در سوره طلاق آمده است لذا به دوستان توصیه می شود ضمن توجه به این آیات به معانی آنها توجه نموده تا خداوند متعال از نعمات آن ما را برخوردار نماید. ابتدا آیات و سپس به تفسیر کوتاه آن توجه فرمایید :

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاًوَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِ‏ّشَىْ‏ءٍ قَدْراً 

 و هر كس كه از خدا پروا كند، خداوند براى او راه بيرون شدن و رهايى (از هر گونه مشكل) را قرار مى‏دهد.و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد و هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است. همانا خداوند كار خود را محقق مى‏سازد. همانا خداوند براى هر چيز اندازه‏اى قرار داده است.

وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً و هر كس از خدا پروا كند و ازگناه و ستم و كارهاى ناروا كه از آن‏ها هشدار داده شده است، دست نگاه دارد، خدا براى او راه نجاتى قرار مى‏دهد و از رنج و درماندگى دنيا و تيره‏بختى آخرت در امانش مى‏دارد. از پيامبر گرامى آورده‏اند كه به هنگام تلاوت اين آيه فرمود: من شبهات الدنيا، و من غمرات الموت، و شدائد يوم القيامة.(487) منظور اين است كه اگر كسى به راستى پرواى خدا را پيشه سازد، خدا او را از شبهات زندگى دنيا و از گرفتارى‏ها و غمرات مرگ و از فشارها و سختى‏هاى روز رستاخيز نجات مى‏دهد. و نيز آورده‏اند كه فرمود: من اكثر الاستغفار جعل الله له من كلّ هم فرجاً و من كلّ ضيق مخرجاً.(488) كسى كه بسيار آمرزش بخواهد و روى توبه به بارگاه خدا آورد، خداى مهربان او را از هر غم و اندوهى نجات داده و از هر تنگنا و رنجى برايش گشايش پديد مى‏آورد. و به باور پاره‏اى منظور آيه اين است كه: و كسى كه همسرش را بر اساس طلاق سنّت، طلاق دهد، خدا براى او راهى در بازگشت و رجوع قرار خواهد داد. در آيه بعد مى‏افزايد: وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ‏ و او را از جايى كه فكرش را هم نكرده است، رزق و روزى مى‏دهد. به باور پاره‏اى اين آيه در مورد فردى به نام «عوف اشجعى» فرود آمد، چرا كه فرزند او به دست دشمن اسير گرديد و او به حضور پيامبر آمد و اين خبر را با آن حضرت در ميان نهاد و از فقر و محروميت شكايت كرد؛ پيامبر گرامى فرمود: اتق الله و اصبر و اكثر من قول لا حول و لا قوة الاّ بالله.(489) هان اى عوف! از خدا پروا كن و شكيبايى پيشه ساز و هر چه بيشتر به او پناه بر و به او اعتماد كن و بگو: هيچ نيرو و قدرتى جز نيرو و قدرت بى‏كران او نيست و هيچ توانمندى جز به يارى و قدرت او نمى‏تواند كارى انجام دهد. آن مرد دستور پيامبر را به جان خريد و ضمن آراسته ساختن جان به پرواى خدا، راه شكيبايى را در زندگى پيش گرفت و به آن ذكر توسل جست و آن گاه چيزى نگذشته بود كه پسرش به خواست خدا با غفلت اسارت‏گيرندگانش فرار كرد و خود را به خانه رساند و شترى نيز كه بر آن سوار شده بود با خود به غنيمت آورد. و اين جلوه‏اى كوچك از پيام آيه مورد بحث است كه فرمود: هر كس پرواى خدا را پيشه سازد، خدا براى او برون رفتن از مشكلات و تنگناها مى‏گشايد و روزى او را از جايى كه حساب آن را هم نكرده است مى‏سازد. از امام صادق آورده‏اند كه فرمود: منظور از «و يرزقه من حيث لا يحتسب» اين است كه: خدا به كسى كه پروا پيشه سازد، به آنچه به او داده است بركت مى‏بخشد. يبارك له فيما اتاه.(490) و «ابوذر غفارى» از پيامبر آورده است كه فرمود: انّى لا علم آية لو اخذ بها الناس لكفتهم: و من يتق الله يجعل له مخرجاً... فما زال يقولها و يعيدها.(491) من آيه‏اى را از قرآن شريف نشان دارم كه اگر همه انسان‏ها دست به دامان آن زنند، براى حل مشكلات و رفع تنگناهاى آنان بسنده است؛ و آن گاه به تلاوت آيه مورد بحث پرداخت و بارها آن را تكرار كرد كه: و من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب... در ادامه آيه مى‏فرمايد: وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‏ و هر كس بر خدا اعتماد كند، همو برايش بسنده است. آرى، اگر انسانى به او ايمان داشته باشد و كار دنيا و آخرت خويش را به تدبير و تقدير او واگذارد، خداى فرزانه او را كفايت مى‏كند و با او به گونه‏اى رفتار مى‏كند كه دنياى آباد و آزاد و بهشت پرطراوت را به دست آورد. در روايتى آمده است كه: هر كس شادمان مى‏گردد كه پرتوان‏ترين انسان‏ها گردد، بايد به خدا اعتماد نمايد. من سرّه ان يكون اقوى الناس فليتوكل على الله.(492) در ادامه آيه مى‏افزايد: إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ‏ چرا كه خدا به دليل دانش و قدرت بى‏كرانش، خواست و فرمان خود را به انجام مى‏رساند، و هيچ كسى نمى‏تواند جلو تدبير و تقدير او، در پديد آوردن پديده‏ها و تدبير هستى را بگيرد. به باور پاره‏اى منظور اين است كه: بى‏گمان فرمان خدا در مورد كسانى كه به او توكّل نمايند و يا اعتماد نكنند انجام‏شدنى است. قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً به يقين خدا براى هر چيز اندازه‏اى قرار داده است كه آن نظام و تقدير بى كم و كاست رعايت مى‏گردد. به باور پاره‏اى منظور اين است كه: خدا براى هر چيزى بر اساس مصلحت و رحمت مقرراتى در حلال و حرام و روا و ناروا و ترغيب و هشدار قرار داده است؛ درست همان گونه كه در پديده طلاق و دوران «عدّه» و موضوعاتى نظير اين‏ها مقررات و قوانين خود را به روشنى بيان فرموده است. امّا به باور پاره‏اى ديگر منظور اين است كه: و خدا براى هر خوشى و ناخوشى و سختى و آسايش فرصت و پايانى قرار داده است كه سرانجام فرا مى‏رسد.

نکات مهم:

در مديريّت بحران‏ها و فتنه‏ها، دو چيز راه نجات است:
الف) تقوى. <<و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً>>
ب) تمسك به قرآن. «اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن» (250)
- زن و شوهرى كه به ناچار با طلاق از هم جدا مى‏شوند، اگر تقوا را مراعات كنند، مشمول لطف ويژه خداوند مى‏شوند. <<يرزقه من حيث لا يحتسب>>
- كسانى كه با گناه زندگى خود را تأمين مى‏كنند، راه دريافت روزى‏هاى پيش بينى نشده را به روى خود مى‏بندند. <<و من يتق اللّه... يرزقه من حيث لا يحتسب>>
- اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نيست. <<يرزقه من حيث لايحتسب>>
- رعايت امور معنوى، در زندگى مادّى اثر گذار است. (امدادهاى غيبى، در زندگى انسان نقش مؤثرى دارند.) <<من حيث لا يحتسب>>
- انسان متقى، خواست خود را در مسير خواست و اراده خدا قرار مى‏دهد و چون اراده الهى بن بست ندارد، انسان متقى نيز به بن بست نخواهد رسيد. <<و من يتق اللّه يجعل له مخرجاً>>7- هميشه رزق زياد وابسته به كار زياد نيست. <<و من يتق اللّه... يرزقه >>(همان گونه كه هميشه مقدار و كمّيت آن مهم نيست. امام صادق‏عليه السلام در تفسير <<يرزقه من حيث لايحتسب>> فرمود: خداوند در آنچه به او داده بركت مى‏دهد. (251) )
- تقوى و توكل دو اهرم براى خروج از بن بست است. <<و من يتق اللّه... و من يتوكل على اللّه...>>
- براى تأمين زندگى امروز، تقوا <<و من يتق اللّه... يرزقه>> و براى آينده، توكل لازم است. <<و من يتوكل على اللّه فهو حسبه>>
- تقوى، مقدّم بر توكل است. <<و من يتق اللّه... و من يتوكل على اللّه>>
- بدون لطف خداوند، هيچ عامل ديگرى كارآمد و كافى نيست. <<فهو حسبه>>
- در اراده و خواست تمام افراد و حكومت‏ها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. <<انّ اللّه بالغ امره>>
- دليل توكل ما، قدرت بى نهايت الهى است. <<و من يتوكل ... انّ اللّه بالغ امره>>
- معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نيست كه انسان به همه خواسته‏هاى خود مى‏رسد، زيرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد. <<و من يتوكل على اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شى‏ءٍ قدراً>>