روزهای دوشنبه و سه شنبه 22 و23 اسفند ماه 1401 با قرار قبلی به اتفاق اقای دگتر نوری وزیر اموزش و پرورش و خیرین دکتر قفلی ریس جامعه خیرین مدرسه ساز و دکتر مصلی نژاد ،حاج اگبر ابراهیمی ،حاج حمید رضا شاه حسینی ، حاج ابوالفضل هندویان و همراهانشان سوار بر هواپیمای ماهان شده و قرار بود به شهر ایلام برویم و مدرسه احداثی اقای شاه حسینی را افتتاح کرده و از انجا به بغداد برویم بعد از یک ساعت تاخیر به خاطر هوای مه الود بسمت این شهرستان به پرواز درامدیم ولی بعد از طی مسافت اعلام شد که هواپیما نمی تواند در انچا بنشیند به فرودگاه مهراباد برگشته و بعد از گرفتن مچوز برای ورود به بغداد مجدد پدواز کردیم بخاطر پایین امدن فشارم جال خوبی نداشتم ولی سعی کردم بخوابم در هواپیما توسط مهمانداران پذیرایی شدیم حدود ساعت یک به بغداد رسیدیم .اقای نوری نماز را در هواپیما خواند .بعد از پیاده شدن و عبور از قسمتهای کنترل به اتفاق اقای هندویان و خان محمدی وضو گرفته و به نماز خانه رفتیم تعداد دیگری از دوستان همچون اقای عطاران و دوستش هم امدند و بعد در بیرون فرودگاه با پیوستن سایرین و چند ماشین که به استقبال امده بودند عازم بغداد و بعد از ترافیک زیاد به سمت نچف رفتیم در بین راه در پمپ بنزین حله کمی استراحت و عکس گرفته و با نوشیدنی پذیرایی شدیم قبل از غروب افتاب به نجف رسیدیم و در کنسولگری با دوستان انچا آشنا و اماده رفتن به جرم مطهر امام علی علیه السلام شدیم . فغاصله کمی بود و در صجن حرم نماز را به چماعت خواندیم . بدای دکتر قفلی هم ویلچر گرفته بودیم و به اتفاق ایشان برای زیارت به داخل حرم رفتیم .حال خوبی داشتم بعد از مدتها توفیق پابوسی مجدد مولی را یافته بودیم بعداز زیارت وجمع شدن به هتل کوثر رفته و شام را میهمان کنسولگری بودیم .

دیروقت بود که پس از خدا حافظی مجدد سوار هایس شده و در کنار همسفرم اقای هندویان عازم کربلا شدیم .در را چرت می زدیم ولی با نزدیک شدن به کربلا و دیدن گنبد و صحن و سرای اقا اباعبداله در دل خدای را بسیار شکر کردم که این توفیق مجدد نصیبم گشته بقول اقای هندویان نمی دانیم چه گسی ما را دعا کرده که زایر اقا شده ایم بهرحال در هتل حضرت علی اکبر در نزدیکی حرم مستقر شدیم و به اطاقهایمان رفتیم.

صبح سحر بعد از غسل زیارت نماز صبح را در حرم بجا اوردم و زیارت دلچسبی نصیبم شد . اخرین با اربعین همین امسال بود که امده بودم ولی ان ایام بسیار شلوغ هست ولی حالا می توانستیم به ضریج مقدس نزدیک شده و بران بوسه بزنیم چای همه خالی بیادهمه بحصوص پدر و مادرم نماز خوانده و یادشان کردم.

بعد ار صرف صبحانه دست حمهعی و به اتفاق اقای ابراهیمی که دیشب از ما جدا شده بود و لباس خادمی اقا را به تن کرده بود به حرم برگشتیم و به سرداب اقا که هنوز کامل نشده بود و کار می کردند رفتیم و انجا نیز ضریح اقا را زیارت کرده و با ابی که از حرم ابوالفضل می امد وضو گرفته و مجدد به بالا رفته و زیارت مجددی کردیم و بعد از خوردن چای در محلی که خدام ما را میهمان کرده بودند و خوندن اقای هندویان و یاد مرحوم کوثریرو سینه زدن به حرم جضرت ابوالفضل به سمت گاظمین جرگت گردیم.نمار ظهر زا به چماعت خواندیم و زیارت دلچسبی ار امام موسی کاظم و امام چواد داشتیم ما ایرانیان بواسطه امام رضا علیه السلام در ایران قرابت خاصی به پدر و پسر امام رضا علیه السلام ذاریم . بعداز زیارت و خوردن ناهار در مضیف حضرتی به سمت فرودگاه بغداد حرکت کردیم در هواپیما با جرگت بسمت ایران مسافرت کوتاه ولی پر بار مان رو به اتمام بود از خدای منان بخاطر این سفر معنوی در ماه شعبان بسیار سپاسگذارم