سفرنامه حج تمتع( قسمت دوم)- در مکه

حدود ساعت شش صبح که هوا کاملا روشن شده بود وارد فرودگاه جده شدیم و پس از عبور از قسمتهای کنترلی فرودگاه در محوطه آن جمع شدیم.کاروان ما دو قسمت شده بودند و اولین گروه ما بودیم که نیمی از کاروان بود و مدیر و روحانی کاروان هم با ما بودند و دومین گروه قرار بود که یکروز بعد از ما حرکت کنند.در محوطه فرودگاه که با چادرهای بلند میباشد هوا گرم و شرجی بود و شرکت پاناسونیک هم از این وضعیت استفاده کرده و بادبزنهایی دست همه داده بود که همه ناخواسته  با تکان دادن آنها آنرا تبلیغ می کردند.ساکهای خود را برداشته و در محلی که دورهم نشسته بودیم گذاردیم. چایی آورده شد و افراد کاروان که حسابی خسته شده بودند آنرا نوشیدندو پس از مدتی انتظار ما مردان در اتوبوسی که سقف نداشت و یک راننده مصری انرا هدایت می کرد سوار شدیم و خانمها نیز در یک اتوبوس سقف دار مستقر شدند . اتوبوسها بسمت مسجد جحفه بحرکت در امدند . در اتوبوس ناهاررا که غذای گرم بود میل کردیم. گرمی هوا و تشنگی ناشی از آن و چرب بودن غذا و گرمی آب موجب ناراحتی میشد. نزدیک ظهر بود که از دور گلدسته های این مسجد را که یکی از میقاتها می باشد و  شیعیان  بیشتر به اینجا می ایند ( در نزدیکی غدیر خم )نمایان شد. مسجد خلوت بود و ما براحتی  در حمامهای آنجا دوش گرفته و حوله های احرام را بتن کردیم در مسجد پس از خواندن نماز ظهر و عصر با روحانی کاروان نیت  محرم شدن کرده و لبیک کفتیم. روحانی کاروان سخنرانی کوتاهی  در باب توبه و توجه به باریتعالی کرد . بعضی از هم کاروانیها حال و هوای خوشی داشته و دعا میخواندند و گریه می کردند.بعدا" به  محوطه  مسجدامدیم و  روحانی کاروان خانمها را نیز در مورد نیت مورد سوال قرار داده وهمگی لبیک گفته و به طرف اتوبوسها امدیم .اتوبوسها بسمت مکه بحرکت درآمدند. سرعت اتوبوسها خیلی کم بود و این راه را طولانی تر نشان میداد. حال باید مواظبت می کردیم که مواردی را که برایمان حرام بود انجام ندهیم. غروب گذشته بود که به شهر مکه رسیدیم و از کنار مسجد تنعیم که یکی دیگر از میقاتها بود گذشتیم .پس از عبور از خیابانها و دیدن گلدسته های حرم الهی به هتلمان بنام تبارک که نوساز بود و در عزیزه ۴ واقع شده بود رسیدیم  .

در ادامه مطالب       

ادامه نوشته

محرم -کلاس درس شیعیان

روزهای محرم که می آید غم و غصه های خود را برای شیعیان می آورد. با آمدن این روزها شور و حال خاصی در شهرهای ایران و سایر کشورهایی که شیعیان در آن زندگی می کنند بوجود می اید.تکایا ایجاد میشود مراسمهای عزا بپا می شود . مردم لباسهای سیاه برتن می کنند . ایستگاهای صلواتی در محلها بوجود می آید. نذریها پخته می شود و بین مردم توزیع می شود  و دسته های عزادار  با بیرق و پرچم وعلمات به خیابانها می ریزند. صدای روضه و نوحه و سنج و طبل  از هرکوی برزن بگوش می رسد.اشکها ریخته می شود و مردم در عزای سالار شهیدان و یاران با وفایش ماتم زده و محزون می گردند.

اوج این حرکتهای مردمی و غم اندوه درروزهای تاسوعا و عاشورای حسینی دیده می شود.راستی چه سری نهفته است که هرسال نه تنها از این عزاداریها کاسته نمی شود بلکه این شور هرسال افزونتر از سال قبل میگردد.و دشنان اسلام و دنباله روهای یزید هرچه تلاش میکنند تا جلوی این عزاداریها را بگیرند موفق نمی شوند.در افغانستان و پاکستان و عراق همین دیروز صدها نفر از عزاداران را بخاک و خون کشیدند ولی این حرکات نه تنها این شور و حال را کم نمی کند بلکه افزایش می دهد. عشق حسین در وجود شیعیان روز بروز زیادتر میشود و حسین مسلمانان را هدایت می کند.که  ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه .دیروز که صداو سیما تصاویر کربلا را نشان می داد غوغایی برپا بود. مردم در بین الحرمین هربله میکردند و به سرو سینه میکوبیدند . اری با وجودگذشت هزاران سال از این واقعه  مثل این بودکه حسین علیه السلام و یاران باوفایش همین روزها بشهادات رسیده اند و مردم اینگونه برای مصایب او بی تابی می کنند. آری حسین با همه وجود خود را فدای خدا کرد و در این راه جز خشنودی خدا را طلب نکرد. و اینک خدا اورا جاودانه کرده و عشقش را در دل نه تنها مسلمین بلکه انسانهای آزاده قرار داده است .  و محرم هرسال کلاس درسی است که معلمش حسین است  و شاگردانش شیعیان و عشاق حسین (ع) او درس آزادگی ُ اخلاص از خودگذشتگی ُ ایستادن در مقابل دشمنان خدا و همراهان و یارانش رسم ولایت پذیری و دینداری و دفاع از حق را بما می آموزند.در اینجا درسهایی که بعضی اندیشمندان از حسین گرفته اند مطالب را زیبا می کند: 

مهاتما گاندى (رهبر استقلال هند):

من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام را بدقت‏ خوانده ‏ام و توجه کافى به صفحات کربلا نموده ‏ام و بر من روشن شده است‏ که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسین‏ پیروى کند. 

ادامه نوشته

سفرنامه حج تمتع کاروان 17082 سال 1390( قسمت اول قبل از عزیمت)

امسال پس از انتظار حدود شش ساله، توفیق تشرف به خانه خدا و مدینه النبی و انجام حج تمتع را پیدا نمودیم لذا درصدد برامدم اين خاطره مهم را كه در زندگي هرفرد ممكن است اتفاق نيافتد يا يكبار نصيبش شود به نگارش دراورم :

.در اوایل سال۱۳۹۰ تاریخ مشمولین حج از سوی سازمان حج و زیارت اعلام شد متاسفانه تاریخ اعلامی چند روزی با زمان ثبت نام  ما فاصله داشت وشامل ما نشد . لیکن انگار بدلم برات شده بود که ما هم امسال جزو حجاج خواهیم بود . مدتی بعد این  سازمان گروه جدید را برای ثبت نام در کاروانها اعلام نمود (تا دو ماه بعد از ما را اعلام کرد) برق خوشحالی در نگاه همسرم که قرار بود همراهم باشد هویدا شد مرتب از من می خواست که هرچه زودتر به کاروانها جهت ثبت نام مراجعه کنیم ولی کمی سستی من و رفتن به ماموریت باعث شد که وقتی به چند کاروان  مراجعه کردیم گفتند دیگر جا نداریم و بعد تمام کاروانها پر شده بود روز بعد به سازمان حج وزیارت مراجعه کردیم و گفتند فردا ۴ کاروان جدید معرفی می شود. صبح روزبعد بسرعت به حج و زیارت  رفتم یکی از این کاروانها  بنام آقای محمد مصدر الامور  در نزدیک اداره بود لذا  به خیابان شریعتی رفتم تا  ثبت نام کنم وقتی رسیدم خیلی از افراد  دیگردر صف بودند بالاخره پس از مدتی با دادن مدارک عضو این کاروان شدیم .مراحل بررسی پزشکی نزد آقای دکتر اهرابی طی و کلاسهای توجیهی در مسجد خیابان دولت آغاز گردید.  باورمان نميشد كه چنين توفيق بزرگي نصيبمان شده است بايد خود را بلحاظ فكري و عملي آماده مي كرديم. در پوست خود نمي گنجيديم يعني ما امسال ميهمان خداييم؟ زیرا امام صادق عليه السّلام فرموده است : مهمان خداوند ، كسى است كه به حج و عمره رود پس او تا به خانه اش برگردد ، ميهمان خداست .
حاج آقای مرتضی مصدرالامور برادر مدیر کاروان روحانی کاروان بود که از شهرقم به مسجد می آمد و به همراه مدیر کاروان  کلاسهای آموزش برای اعضای کاروان را برگزار می کردند . در مورد اهمیت این سفر بزرگ احادیث زیادی خواندند  ایشان  از معصوم نقل میکرد که هرکس که استطاعت رفتن به حج را داشته باشد ولی اقدام نکند یهودی از دنیا می رود البته فضائل زیادی را خود در روایات مشاهده کردم از جمله پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : هركس دنيا و آخرت مى خواهد ، آهنگ زيارت اين خانه كند . هركس از مكّه بازگردد ، در حالى كه تصميم دارد سال آينده هم به حج رود ، عمرش زياد خواهد شد .یااینگونه امام دعا می کند که امام سجاد عليه السّلام : خدايا نعمت دادنت را بر من تمام كن كه تو بهترين نعمت دهندگانى و بازمانده عمرم را براى كسب رضاى تو درحج وعمره قرار بده،اى پروردگار جهانيان.
 
در طول ماه رمضان و تا هفته قبل از سفر ۱۲ جلسه برگزار  شد و کتابها و سي دي در اختيار قرار مي گرفت از طرف سازمان حج و زيارت نيز كلاسهايي در سالن اجتماعات اين سازمان براي آماده نمودن زائرين آشنا به زبانهاي عربي انگليس با مدارك بالاتر براي مباحثه با زائرين كشورهاي ديگر براي روشنگري گذارده ميشد . زمان بسرعت ميگذشت تمام مقدمات سفر انجام شد سعی کردم با مطالعه کتابهاي مربوطه و نگاه کردن بعضی فیلمها این آمادگی را در خود بیشتر کنم. پول گوسفند و چمدان و ساير موارد گرفته شدُ سيم كارت براي هرنفر تهيه و وسايل سفر خريداري و قرارشد پنج آبانماه براي سفر مدينه بعد اعزام گرديم .در همین رابطه امام باقر عليه السّلام : همين كه حج گزار شروع به تهيه وسايل سفرش كند ، هيچ گامى در راه تهيه وسايلش بر نمى دارد ، مگر آن كه خداى متعال ، ده حسنه برايش مى نويسد و ده گناه از او مى آمرزد و ده درجه بر او مى افزايد . تا آنگاه كه از وسايلش آسوده شود ، هروقت كه شد .
و چون با مركبش رو به سوى حجّ كند ، با هر گامى كه بر مى دارد و هرگامى كه مى نهد ، خداوند همان پاداش را براى او مى نويسد ، تا اعمالش به پايان رسد .
چون اعمالش را به پايان رساند،خداوند گناهانش را مى آمرزد و در چهارماهِ ذى حجّه ، محرّم ، صفر و ربيع الأوّل ، حسنات او نوشته مى شود، ولى گناهانش ثبت نمى شود ، مگر آن كه گناه كبيره اى مرتكب شود . پس از گذشت اين چهار ماه ، مثل مردم ديگر (و مخلوط با آنان) است .
ابتدا قرار بود5 آبانماه عازم سفر شويم ولي ناگهان ظهر  روز دوم آبان بصورت تلفني خبر دادند كه  امشب ساكها را ساعت هفت در فرودگاه تحويل داده وبراي اين سفر مهم و معنوي عازم مي شويد. دست پاچه شده با همكاران اداري خداحافظي و سراسيمه بسمت خانه حركت كرديم.اکها را بسته و در ساعت هشت شب در ترمینال ۲ تحویل نماینده کاروان دادیم و از آنجا به فرودگاه حجاج رفتیم تا در ساعت ۵/۳ با مداد با هواپیمای ایران ایر به جده برویم زمان زیادی را در فرودگاه گذراندیم تعدادی از اقوام را بزور به خانه هایشان فرستادیم و بالاخره زمان بسرآمد و  بعد از عبور از قسمتهاي بازرسي فرودگاه خود را در هواپیمای بویینگ یافتیم.شماره بليط همسران باهم تفاوت داشت و بنده هم دريك صندلي و خانمم در صندلي با فاصله قرار گرفتيم بشدت خسته بوديم ولي خوابمان نمي برد شام يا سحري را در هواپيما ميل كرديم و گفتند نمازصبح در جده قضا ميشود با مشكلاتي وضو گرفته و درصف نماز ايستاديم و نماز را در هواپيما خوانديم حدود دوساعت و چهل و پنج دقيقه طول كشيد تا چراغهاي شهر جده نمايان شد و هواپيما در جده به زمين نشست.( اطلاعاتی درمورد کاروان در قسمت ادامه مطالب)

ادامه نوشته