بسمه تعالي

 

                                           گزارش عزيمت خيرين به عربستان سعودي

                                                          ( قسمت دوم – در مدينه)

 

       حدود سه ساعت  هواپيماي حامل كاروان خيرين مدرسه ساز در راه بود وپس  از عبوراز بالاي خليج فارس و خاك  كشوركويت ، وارد عربستان گرديد و سپس از روي شهر جده گذشت و  وارد فرودگاه اين شهر شده در كنار ساختمان قديمي فرودگاه در كنار چند هواپيماي ايراني به زمين نشست.

 

      پس از ورود به اولين سالن كوچك فرودگاه ،توسط مامورين آنجا  به روي نيمكتهاي نوبت  هدايت شديم و بعد از انتظار كنار گيشه مامور كنترل پاسپورتها رفته  و  پس از بررسي در كامپيوتر وزدن مهر برروي پاسپورت اجازه ورود به اين كشور را اخذ كرده  به سالن جنبي رفته  و بارخود را برداشته  و از اين ساختمان خارج شده و به محوطه وسيعي وارد شديم كه بوسيله ستونهاي بلند فلزي و سقف چادري همچون چتر بزرگي برروي مسافرين سايه انداخته بود . نماز را در اين فرودگاه به جا آورده و به محلي كه اتوبوسها در آنجا پارك كرده بودند رفتيم .  اعضاي كاروان ما در چهار اتوبوس جا گرفته و بسمت شهر مدينه بحركت درآمديم.

 

          اتوبوس با سرعت زياد در اتوبان جده- مدينه در حركت بود .كولر  اتوبوس با سرو صدا كارمي كردوهواي داخل  ماشين را خنك كرده بود  و مسافرين خسته برروي صندليها لم داده و بعضي از آنان نيز چرت مي زدند .  هوا تاريك شده بود و هنوز راه زيادي در پيش بود. دربين راه در محلي كه نمازخانه و رستوران داشت  اتوبوسها ايستادند و پس از اداي نماز و صرف شام مجددا اتوبوس به حركت درآمد. راننده عرب زبان  بندرت سخن مي گفت . چند بار به او نزديك شده و با عربي تكه پاره از او خواستم كولر را كم كند و او هربار كولر را خاموش كرده و مي گفت خلاص ولي بعد از مدتي دوباره آنرا روشن ميكرد.

 

      عاقبت حدود ساعت دوازده ونيم اتوبوس ما  وارد شهر مدينه النبي شد. شهر ي كه براي هر مسلماني مانند من كه هرچند براي اولين بار به آن وارد شده باشد ولي بدليل ذهنيتهاي قبلي برايش بسيارآشنا ستو ياد اور خاطرات بسيار در صدر اسلام مي باشد. از خيابانها كه عبور مي كرديم چشممان  محل بسيار نوراني حرم پيامبر عظيم الشانرا رويت كرد   و بر روان او صلوات فرستاديم . راننده  اتوبوس كه ازساير اتوبوسهاي كاروان جدا شده بود و خود را زودتر  به اين شهر رسانده بود ، محل هتل را نمي دانست  فلذا بارها  از رهگزران و مغازه داران سوال كردتا اينكه پس از مدتي  چرخيدن در خيابانهاي اطراف حرم به هتل الماسي جديد محل اقامت رسيد.     از اتوبوس پياده شده و چون  زمان گذشته بودو دربهاي حرم هم بسته شده بود ونمي توانستيم جهت عرض ارادت به اين مكان شريف برويم ناچارا كليد اطاق هتل را گرفته و با وجود خستگي زياد بخواب عميقي فرو رفتيم.

 

     با صداي موذن مسجدالنبي از خواب بيدار شده و آماده رفتن براي نماز صبح شديم .هنوز هوابسيار تاريك بود كه به سالن هتل آمده و از مسئولين ايراني هتل آدرس حرم را گرفتيم . از كوچه ها عبور كرده و به دربهاي اين مسجد بسيار بزرگ رسيديم .جمعيت كه اكثرا لباس سفيد عربي بر تن داشتند فوج فوج وارد مسجد مي شدند. مسير طولاني داخل مسجد را طي كرده و درصفوف  نمازگزاران قرارگرفتم .پس از حدود يكربع بعد،   اقامه نماز گفته شد و امام جماعت مسجد النبي با صداي رسا و تلاوت زيبا نمازصبح را اقامه كرد .

 

قرار گذاشته بوديم . پس از نمازصبح در روبروي قبرستان بقيع جمع شويم . چون  با موقعيت مسجد و حرم آشنا  نبودم مسير بسار طولاني را طي كردم تا به بين الحرمين (خيابان بين حرم پيامبر و ائمه بقيع )رسيدم. در آنجا حال و هواي خاصي برقرار بود   گنبد سبز رنگ رسول مكرم اسلام در يك طرف و قبرستان تاريك بقيع در طرف ديگر. در اينجاكاروانهاي مختلف  علامت و پرچم خود را در جلو گرفته و زائرين بهمراه روحاني كاروان دعا و زيارتنامه مي خواندند .مامورين عربستاني هم تلاش مي كردند تا با سرو صدا اين تجمعات به حركت وادار نموده و با فرياد حاجي حاجي حركت كن .كاروانيان را مجبور مي كردند محل خود را تغيير دهند .هرچه گشتيم از پرچم كاروانمان خبري نشد لذا از پله هاي قبرستان بقيع بالا رفته و وارد آن شدم .هوا تاريك بود و در اين قبرستان بزرگ حتي يك چراغ روشن نبود.وقتي جلوتر رفتم .قبور چهار امام معصوم را از دور مشاهده كردم .   در اينجا قلب هرمسلمان شيعه با ديدن قبور مطهر فرزندان پيامبر با اين وضعيت بدرد مي آيد فقط چند سنگ به نشانه قبور اين امامان  مشاهده مي شد و يك سنگ نيز در سمت راست قبور چهار گانه  كه مي گويند قبر فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي (ع)و سنگ ديگري به نشانه قبر عباس عموي پيامبر درسمت چپ قرار داشت آري در اينجا حضرت امام حسن مجتبي (ع)و امام زين العابدين(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق (ع)بترتيب مدفون شده اند ولي نه بارگاهي و نه حتي شمعي و چراغي  به چشم مي خورد .زائرين با ديدن اين قبور بشدت        مي گريستند و با اين امامان معصوم  كه به اعتقاد ما زنده اند و سخنان ما را ميشنوند و ما را مي بينند  ، در دل مي كردند و حاجات خود را طلب مي نمودند.

 

    .هوا كم كم روشن مي شد و قبرستان بيشتر خود را نمايان مي كرد.كبوتران بسياري بصورت جمعي  بر روي قبور شريف پرواز مي كردند.دورتا دور  قبر ائمه غريب در اين شهر پيامبر را بوسيله فنس و ميله هاي فلزي  سد كرده بودند و چند مامور نيز كه يكي از آنها افغاني است سعي مي كند تا با سخنان خود از زيارت زائرين جلوگيري نمايند.  .هرايراني وقتي  در اين قبرستان قرار مي گيرد بياد احترامي كه هموطنان و شيعيان حتي براي نوادگان آنها در ايران مي گذارند مي افتد كه چه حرمها و بارگاهها و صثحن وسراهاي زيبايي را براي آنان بوجود آورده اند  ولي در اينجا چهار امام در شهر وديار خود و اجدادشان اينگونه غريبانه خفته اند.با ديدن كبوتران بقيع بياد اشعاري مي افتم كه مداحان حكايت  كبوتري كه در حرم امام رضا (ع)پرواز مي كند ودر آنجا سكونت گرفته و با كبوتر اين قبرستان گفتگو مي كند  ارا زمزمه مي كردند و غم همه وجودم را فرا مي گيرد .

 

     در طول حضور در مدينه توفيق آمدن در اين محل با عظمت را بارها  پيدا نموديم و اين لحظات هرگز فراموش نخواهدشد. .متاسفانه بانوان نمي توانستند وارد اين قبرستان شوند و فقط در بعد از نماز عصر ميتوانستند از پله هاي قبرستان بالا آمده و از پشت نردهها و درهاي بقيع با امامانشان نجوا كرده واشگ بريزند.

 

       در اين قبرستان افراد بزرگ ديگري مثل ابراهيم پسر پيامبر، دختران و همسران پيامبر ، تعداي از شهداي حره و احد  ،  جناب عقيل و عبداله بن جعفر طيار، ام البنين مادر حضرت عباس پسر عموي علي (ع)  و ديگران     خفته اند.كه از روي بعضي از نقشه هاي تهيه شده و معرفي آنان از سوي روحانيون كاروان مي توان اين قبور را تشخيص داد.

 

      آنروز پس از زيارت به هتل برگشتيم و بااستقبال ميزبانان ايراني صبحانه را در سالن پذيرايي صرف كرديم .

 

در مدت زمانيكه در مدينه بوديم توفيق شركت در نمازهاي صبح و ظهر و مغرب را در مسجدالنبي  داشتيم .اين مكان مقدس كه نماز خواندن در آن هزار برابر مي شود وعده گاه زائرين دراين شهر مي باشد . مغازه داران نيز در هرنوبت كركره مغازه خود را پايين كشيده بسمت مسجد بحركت در مي آيند . منظره بسيار زيبايي قبل از هرنماز  از حضور نماز گذاران در رفتن به مسجدايجاد مي شود. در اين مسجد با عظمت كه گسترش يافته و شبستانهاي بسيار بزرگ با ستونهاي زياد به مسجد قديمي اضافه گرديده . هرروز ميزبان نمازگذاران مي باشد .قسمت قديمي مسجد النبي مكانهاي بسيار مهمي قرار دارد كه نمازگذاردن در هرقسمت بسيار سفارش شده است

 

   .زائرين تلاش مي كنند پس از هر نماز به مقابل قبر نبي مكرم اسلام بشتابند و ضمن خواندن زياتنامه  با او كه رحمته العالمين است درد دل نمايند.در نزديكي مرقد، محراب و منبر پيامبر قرار دارد كه روضه منوره است و زائرين مي كوشند در اين مكان و ستون توبه كه در نزديكي آنجا مي باشد .نماز خوانده و دعا كنند .           منرل حضرت زهرا (س) يكي از مكانهاي مقدس ديگري است كه مورد توجه بويژه شيعيان بوده چون علاوه براينكه محل رفت وآمد پيامبر و علي و فاطمه و فرزندانش مي باشد يكي از مكانهايي است كه احتمال قبر آن بانوي بزرك مي باشد لذا در اين مكان و بين منبر و محراب و بقيع زيارتنامه ايشان قرئت مي شود و بياد او اشگها ريخته مي شود..محل تهجد حضرت رسول در پشت منزل حضرت فاطمه (س) و محل اصحاب صفه و مقام جبرائيل هر يك زائرين را بسمت خود مي كشند .

 

     در يكي از روزهها نيز با  اتوبوس بهمراه خيرين به زيارت دوره رفته و ابتدا به كوه و منطقه احد كه           ياداور  حمزه سيدالشهدا و يارانش مي باشد رفته و سپس به مسجد قبا اولين مسجدي كه حضرت رسول در زمان انتظار براي رسيدن حضرت علي (ع) از مكه به مدينه در اين منطقه احداث نمودند كه نماز در ان ثواب يك عمره را دارد رفته  و سپس به مسجد ذوقبلتين كه درگذشته داراي دو محراب بوده  رفتيم و از آنجا راهي مساجد سبعين  شديم همچنين در يكي از روزهها نيز به مسجد مباهله كه ياداور حضور پنج تن آل عبا مي باشد رفته و نماز مغرب و عشا را در آنجا بجا آورديم.

 

    برنامه جشن خجسته حضرت مهدي (عج)در هتل با حضور مجريان صدا وسيما و مداحان ، قرائت دعاي كميل ،ديدار خيرين با حاج آقا نجفي نماينده ولي فقيه در مدينه در بعثه وسخنان ايشان در اهميت كار خيرين مدرسه ساز ، مصاحبه صدا و سيما با خيرين در فرصتهاي بوجود آمده ، جمع آوري كمكهاي خيرين براي شيعيان مدينه و حضود در مسجد آنان و ملاقات با امام جماعت آنجا  و كلاسها ي آموزشي از جمله برنامه هاي حضور در اين شهر بود.

 

      بسرعت روزههاي اقامت ما در مدينه بپايان رسيدو اعلام كردند تا ساكهاي خود را تحويل داده و براي رفتن به شهر مكه آماده شويم .دل كندن از اين شهر با خاطرات بسيار برايمان سخت است .ولي چاره اي  نيست در آنروز بايدزيارت وداع با پيامبر اكرم (ص) ، حضرت زهرا (س)، ائمه بقيع (ع)را خوانده و براي اعمال حج مفرده به مكه مي رفتيم.                                                                                         ادامه دارد

 

                                                                                              

 

 

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سوم تیر 1387ساعت 17:31  توسط سید محمد رضا جعفری  |  نظر بدهید

روز اول فروردین سال ۱۳۳۸ در شهر مقدس قم متولد شدم . مرحوم پدرم  مخارج زندگی را از راه معلمی  در روستاها و سپس در شهر در مدرسه ابتدایی جعفری و سپس در هنرستان فنی  قدس بعنوان دفتردار و در ادامه معاون هنرستا ن بدست می آورد .او در زمان بازنشستگی نیز در دانشگاه امور اداری را انجام میداد. هیچگاه تلاش و زحمات او را در راه تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان فراموش نخواهم کرد......   
+ نوشته شده در  دوشنبه سوم تیر 1387ساعت 8:36  توسط سید محمد رضا جعفری  |  نظر بدهید