بسمه تعالي
همراه با خيرين در سفر به سيستان و بلوچستان
پس از يك هفته برنامه ريزي و گذاردن جلسه براي سفر
خيرين به استان سيستان و بلوچستان در محل جامعه
خيرين مدرسه ساز ، عاقبت روز چهارشنبه اول اسفند ماه
فرا رسيد و براساس قرار قبلي به اتفاق آقاي
شمسايي معاون برنامه ريزي و امورمشاركتهاي سازمان
به فرودگاه مهرآباد رفتيم .آقايان ابراهيمي و سليمي
آشتياني از خيرين بزرگوار كه مسببين اين سفر بودند
در فرودگاه حاضر بوده و كارت پرواز هريك از مدعويني كه
وارد سالن مي شدند ، را با روي گشاده به آنان تحويل
مي دادند. مدت زيادي به پرواز نمانده بود كه آقاي مهندس
بور بور در حاليكه پالتوي سفيدبلند خود را بردوش انداخته
و كيف خود را دردست گرفته بود وارد سالن فرودگاه شد
و با يك يك همرهان سفر خوش احوالپرسي نمودند و به
اتفاق آنان وارد سالن ترانزيت شدند.
آخرين نفري از خيرين كه انتظارش را ميكشيديم
،آقاي كمايي مقدم بود. ايشان در آخرين دقايق باقيمانده
با كلاه و پالتو كه حاكي از سرماي آنروز بود با عجله
وارد فرودگاه شدند . در سالن ترانزيت مدتها به ا نتظار
نشسته بوديم. بعضي از وزرا نيز كه عازم استان هرمزگان
براي سفراستاني بودند را مشاهده مي نموديم
آقاي صفارهرندي وزير ارشاد نيز به اتفاق همراهان خود
از مقابل ما عبور مي كردند كه آقاي مهندس بور بور را ديدند
و به طرف ايشان آمده ضمن احوالپرسي جلسه
سرپايي كوتاهي داشتند و در ارتباط با هفته خيرين و
تجهيز كتابخانه مدارس صحبت و اعلام همكاري كردند .
آقاي بوربور براي ايشان توضيح دادند كه به اتفاق چهل نفر
از خيرين عازم استان سيتان و بلوچستان هستند و بعضي
از خيرين را نيز به ايشان معرفي كردند.
بالاخره پس از يكساعت و نيم تاخير، هواپيما بطرف
زاهدان به پرواز در آمد.در هواپيما زمان را با خواندن روزنامه
ها و صرف پذيرايي سپري كرديم تا اينكه پس از يك
ونيم ساعت از دور ، شهرزاهدان كه در دل كوير قرار داشت
را مشاهده نموديم. باد شديدي كه از شب گذشته تا به
صبح در تهران مي وزيد .اينك در زاهدان نيز خودنمايي
مي كرد و نشستن هواپيما را دچار مشگل كرده بود .
هواپيما پس از چندين بار دور زدن بر فراز شهر با سختي
روي باند فرودگاه نشست و مسافرين كه نگران شده
بودند پس از نشستن هواپيما، صلوات فرستادند.
در فرودگاه آقاي دهمرده استاندار، مديركل
نوسازي مدارس و رئيس سازمان آموزش و
پرورش و همكارانشان و اعضاي مجمع خيرين استان
به استقبال آمدند و در ورودي پاويون فرودگاه دانش
آموزان استثنايي سرودي در وصف خيرين خواندند كه
مورد تشويق حضار قرار گرفته و آقاي مهندس بور بور
نيز هداياي شخصي خود را به آنان اهدائ نمود.
از فرودگاه بيرون آمده و همگي بر اتوبوس زرد رنگي
سوار شديم و بر اساس برنامه قبلي به شهرك شهيد
بهشتي كه يكي از مناطق حاشيه شهر زاهدان بود
رفتيم مردم كه از مدتها قبل در آنجا منتظر بودند به
استقبال آمده و گاو و گوسفند ذبح كردند. سپس به
اتفاق به مدرسه شهرك رفتيم . در اين مدرسه
ساختماني وجود نداشت بلكه چندين كانتينر براي
تشكيل كلاسها در كنار هم قرار داده بودند. طي مراسمي
با حضور اهالي ،آقاي ابراهيمي كلنگ ساخت يك مدرسه
را به زمين زدند. در اين شهرك كه به دامداران نيز
مشهور است از مدرسه ديگري كه دانش آموزان زيادي
را در خود جا داده بود و در يك خانه مسكوني دوطبقه
بصورت استيجارياداره ميشد را مورد بازديد قرار داديم .
پس از آن به مركز شهر زاهدان آمده و به
مهمانسراي استانداريرفتيم . پس از اقامه نماز جماعت
نزديك ساعت پانزده بود كه خيرين با حضور استاندار
ناهار را صرف كردند و بعد جلسه اي تشكيل وآقاي
دهمرده استاندار استان ضمن خيرمقدم به خيرين و
تشكر از زحمات آقاي مهندس بوربور گفتند پس از
انقلاب در اين استان كارهاي زيادي گرفته است بعنوان
مثال در سال 67تعداد ديپلمهاي استان 70 نفر بودند
كه اسامي آنها را در آنروز چاپ كرديم ، امروز
تعداد دانشگاهاي اين استان پس از تهران بالاترين
رقم در كشور را دارد ولي اين بخش با آموزش وپرورش
همگن نمي باشدو ما بايستي براي آموزش وپرورش
كارهاي زيادي انجام دهيم.ايشان گفتند هركس در اين
استان يكباب مدرسه بسازد حتم داشته باشد درب يك
زندان را بسته است. سپس آقاي مهندس بور بور نيز از
با توجه به آمار مقايسه اي وضعيت فضاهاي آموزشي
و پرورشي اين استان در مقايسه با متوسطه كشوري
و همچنين تعداد مدارسي كه ساختمان آنها استيجاري
مي باشد از خيرين خواستند باتوجه به عزم مسئولين
استان براي همكاري با آموزش و پرورش ومحدوديتهاي
موجود تا حد امكان براي ساخت مدارس استان را ياري
نمايند.
آقايان مهندس بور بور و شمسايي با توجه به برنامه
هايي كه در تهران داشتند تا آخرين لحظات در جلسه
حضور داشتند و سپس با عجله راهي فرودگاه شدند و
خيرين نيز به سه محل جهت اسكان ( در دو خانه
معلم و مهمانسراي نوسازي ) تقسيم شدند.
هنگام غروببراي انجام فريضه و ستايش پروردگار بي
همتا، نماز مغرب و عشا را بجا آورده و با كسب انرزي به
اتفاق به مركز شهر و بازار عزيمت نموده و از آنجا
راهي منطقه براسان كه از مراكز تفريحي جديد زاهدان
است شديم. قرار بود همه در اين محل تجمع نموده و
تعدات خيرين جمعبندي شود. در يك سياه چادر بزرگ
كه دورتادور آنرا پشتي گذارده بودند و با تزيينات و
پرده هاي رنگي ، مكان زيبايي را بوجود آورده بودند دورهم
جمع شديم و پس ازصرف چاي ابتدا رئيس سازمان آموزش
و پرورش آقاي اعتصام با ارائه آمار دانش آموزان كه 620هزار
نفر بود گفتند با وجود تلاشهاي زيادي كه ازسوي دولت و
خيرين صورت گرفته است و وجوددانش آموزان مستعد و
بكر بودن مناطق امكانت متناسب براي آموزش وجود ندارد
و شاه كليد توسعه استان و ساير جاها را آباد كردن
مراكز تعليم و تربيت دانستند. سپس آقاي نومسلمان
مديركل نوسازي مدارس استان در سخناني گفتند اين
استان 187 هزار كيلومتر مربع وسعت دارد از 11 استان
كشور و 7 كشور اروپايي وسيعتر است از شمل استان تا
جنوب 1500 كيلومتر فاصله است و از اينجا تا چاه بهار
12 ساعت راه مي باشد و پراكندگي در استان زياد است
براي حل مشكلات مدارس به 10هزار كلاس نياز مي باشد
و اعلام آمادگي كردند تا دهه فجر مدارس تعهد شده در
اين جلسه را تحويل دهند و در خاتمه آقاي سليمي
آشتياني گفتند چون من تاكنون چندين بار به اين استان
آمده ام واز نزديك مشكلات را ديده ام لذا مطالبي را در اين
جمع مطرح ميكنم و در ارتباط با ضرورت مشاركت در
مناطق محروم استان سخن گفته و با ذكر يك خاطره گفتند
اين توفيقات نصيب هركسي نمي شود و اظهار داشتند
كار ساخت مدرسه در اين استان بخوبي و بسهولت با
كمك مسئولين اينجا انجام مي گيرد سپس از
حاضرين خواستند هركدام بدون اكراه آمادگي خود را
براي همكاري در ساخت مدارس اعلام نمايند.
بحمداله بعد از مطالب بيان شده خيرين هريك
برابر ليستي كه در زير خواهد آمد حدود دو ميليارد تومان
تعهد صورت گرفت و قرارشد 16 مدرسه و 9مدرسه جايگزين
كپر با مشاركت دولت احداث گرددو آقاي نومسلمان نيز
قول دادند در اسرع وقت مدارس ساخته شود .پس از
اخذ تعهدات از سوي مسئول مشاركتها و مجمع خيرين
استان ، سفره شام پهن شد و شام صرف گرديد و از
خيرين جهت برنامه سفر به سه منطقه نظرخواهي شد و
پس از سوارشدن به اتوبوس و طي مسا فت به محل
خوابگاه آمده و همگي براي استراحت به اطاقهایمان رفتیم.
صبح خيلي زود از خواب بيدار شديم و پس از خواندن
نماز صبح آماده انجام برنامه هاي آنروز شديم ، برخلاف
پيش بيني قبلي تعداد زيادي از خيرين آماده رفتن به
شهر زابل شده بودند و لذا تا وسيله نقليه سواري براي
همه فراهم شد مدت زماني گذشت . مديركل نوسازي
نيز بهمراه آن گروه به زابل رفت . گروه مانيز به همراه
آقاي راشكي معاون اداره كل و شهركي كارشناس
مسئول مشاركتها بهمراه تعدادي از خيرين با يك ميني
بوس راهي ميرجاوه شديم. وزش باد همچنان ادامه
داشت و اين وزش باد در كوير همراه با خاك و شن
ميشد ميني بوس با سر و صدا حركت مي كرد .پس
از مدتي به نزديكي مرز ايران و پاكستان رسيديم.
با هماهنگي انجام شده در نقطه ضفر مرزي
قرار گرفتيم .تعدادي از خيرين از ماشين پياده شدند
و با مامورين انتظامي كه سر و صورت آنها از شن پرشده
بود خوش وبش مي كردندو آقاي كمايي مقدم كه
روحيه خيري در ايشان موج مي زند دسته موزها را بين
اين عزيزان سرباز تقسيم مي كردند.عده اي از
افراد پاكستاني در آنطرف مرز به چشم
مي خوردند ساختمانهاي مسكوني و خيابانهاي آنها
وضعيت نامناسبي داشت .در قسمت ديگري از مرزدر
خاك پاكستان ، كوهي از آهنهاي قراضه كه از ايران
خريداري ميشد روي هم خودنمايي مي كرد. پس ازبازديد
از مرز به بخش ميرجاوه رفته و به اتفاق مدير آموزش
و پرورش به يك مدرسه كه در ساختمان استيجاري
مستقر بود رفته وبا معلمان ودانش آموزان مدرسه
ديدار كرديم وضعيت نامناسب مدرسه و چهرهاي
معصوم دانش آموزان دختر و پسر ابتدايي موجب شد
كه آقاي كمايي مقدم ضمن انتقاد از اين وضعيت به
معلمان آنجا قول ساخت مدرسه جايگزين را بدهد .
از مدير آموزش و پرورش زمين مورد نياز اين مدرسه را
سوال كرديم و ايشان ما را به زميني بردند كه دور تا
دور آن ديواركشي شده بود و آمادگي ساخت مدرسه
در خود را داشت. با صحبتي كه با آقاي كمايي كرديم
قرارشد كلنگ مدرسه در اين زمين زده شود . دنبال
كلنگ مي گشتيم كه يكي از اهالي بيلي آورد و خير
محترم بيل مدرسه را با ذكر يك صلوات بزمين زد.
پس از مراجعت به زاهدان و صرف ناهار به خانه معلم
رفتيم تا كمي استراحت كنيم مدتي نگذشته بود
كه خيريني كه به دزفول رفته بودند بما ملحق شدند و
با آنها جهت پرواز به فرودگاه رفتيم. متاسفانه در
برگشت نيز هواپيما بيش از دو ساعت و نيم تاخير داشت .
با خداحافظي از مسئولين استان و قرار براينكه قراردادها
در تهران امضاء وكار شروع شود به تهران برگشتيم.
در فرودگاه خيرين كه بسيار خسته شده بودند با
يكديگر خداحافظي كرده و ازهم جدا شدند. چند روز بعد
نيز در جلسه اي كه در سازمان با حضور مسئولين
نوسازي استان و مجمع داشتيم قراردادها امضاء و
اكثر خيرين مبالغ خود را براي شروع پروژه ها تحويل دادند.
با خود مي انديشيدم بعضي از خيرين چه توفيقات
زيادي پيدا مي كنند. هم مدرسه مي سازند و هم
موجب مدرسه سازي ديگران مي شوند . نمونه آن
سفر بسيار پربركت ما به اين استان بود . اين سفر كه
با هزينه هاي شخصي خيرين بزرگي همچون حاج
آقا ابراهيمي كه بيش از پنجاه مدرسه در نقاط مختلف
مورد نياز كشور ساخته و تحويل آموزش و پرورش داده
است و حاج آقا سليمي كه بيش از 15مدرسه را يا
به تنهايي و يا با مشاركت خيريني همچون حاج آقا
شهرابي ، اخوت ، بالاپور و نوسازي در استانهاي
مختلف احداث نموده و با نجام چنين برنامه ها يي و
ضمن تقبل ايجاد مدارس جديد، خيريني ديگري را با
خود در اين امر مقدس همراه مي نمايند .
آري كاروان خيرين مدرسه ساز همچنان به حركت
خود ادامه مي دهد و هرروز تعداد زيادي از فرهيختگان
و دلسوزان نظام تعليم وتربيت كشور و مبارزين با جهل
و بيسوادي را در خود جاي مي دهد. درود خدا بر آنان
باد.